8رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل ( شعرخوانی )
رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل
تبرّک میکند هر سفره را نان ابوفاضل
کسیکه اربعین تا کربلا رفتهست میداند
تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل
چه جای غصّهخوردن هست تا وقتیکه در عالم
گرهها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل
کُمیت زندگیاش، لَنگ میماند هر آنکس که
نمیبندد دخیلش را به دامان ابوفاضل
پس از حیدر، نوشتم لا فتی اِلّا اباالفضل و
سپس لا سیف اِلّا تیغ بُرّان ابوفاضل
امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است
که باید گفت آنها را مسلمان ابوفاضل
گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون
که میبارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل
برای وصف ایثار و وفای او همین بس که
شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل
گره بر کار مشک افتاد تا بر خاک، دست افتاد
گره وا میشود تنها به دندان ابوفاضل
فقط داغِ برادر را برادر مُرده میداند
که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد