2ای ساقی سر مست ز پا افتاده ( پیش زمینه )
ای ساقیِ سرمست زِ پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
دست و علم و مشک سه حرف عشق است
افسوس زِ هم این سه جدا افتاده
ای قمر هاشمیون که خورَد حسرت رویت قمر
بلبل گلزار علی که زدی در یَم خون بال و پر
منسب سقاییِ تو به جهان مزد وفاداری ات
دستِ جدا فرقِ دوتا سند عشق و فداکاری ات
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد