انا کلب الرقیه،انا کلب الرقیه ( شور )
ما را به مجلس آقا کشید و رفت ( شعرخوانی )
چشم های گریون نمی خوای،یه دل بی سامون نمی خوای ( شور )
من که ز بدو تولدم،دم زدم از شما دم به دم ( میثم )
شعر خوانی برای مرحوم سیدجواد ذاکر است
متن شعرخوانی:
پای مرا به مجلس آقا کشید و رفت
دیوانه ای که از قفس آخر پرید و رفت
دلگیر بود، طعنه ی ما را شنید و رفت
شکر خدا که فاطمه او را خرید و رفت
از خاطرم نمی رود آن سوز، آن صدا
یک یا حسین گفت و دلم رفت کربلا
او شامل عنایت پروردگار شد
پای حسین ماند اگر ماندگار شد
روزی که رفت کشورمان داغ دار شد
دلهایمان میان حرم بی قرار شد
هرگز نمرد، رمز دوامش حسین بود
او یک رفیق داشت که نامش حسین بود
"دیدم به خواب خوش که به دستش پیاله بود"
در بین روضه روی لبش آه و ناله بود
او با رسول ترک سحر هم پیاله بود
کنج بهشت نوکر خانم سه ساله بود
هر کس حسین گفته که ذاکر نمی شود
مردم! غلام فاطمه کافر نمی شود
رفتی و مستجاب شد آخر دعای تو
رفتی و جور شد سفر کربلای تو
پیچیده است باز به گوشم صدای تو
امشب میان مایی و خالیست جای تو
پس روزی جنون من امشب رسیده است
سید زمان روضه ی زینب رسیده است
==========
قسمت دوم:
مرا هوای حسینیه بی امان کرده
که چند سال مرا بیشتر جوان کرده
نفس که میکشم انگار بوی کرب و بلاست
هوای صحن ابالفضل مستمان کرده
میان لطمه زنی و میان سینه زنی
دلم هوای عبور از غم جهان کرده
حسین عشق من و عمر و زندگی من است
حسین در دل من عشق را بیان کرده
حسین دست مرا ول نمی کند مردم
حسین در دل دیوانه اش مکان کرده
حسین زحمت من را کشیده این مدت
و هر چه لطف شده یار مهربان کرده
اگر همیشه شدم مست علتش این است
که هر چه کرده همین چای و استکان کرده
..........
هوا هوای حسین و هوای در به دری
دوباره عشق، مرا کلب آستان کرده
میان هروله هایت گرسنه ام شده است
دوباره دل هوس تکه استخوان کرده
شاعر : جواد دیندار
دیدگاه ها
3 دیدگاه